مشکل ثابت و همیشگی من با کارها اینه که سخت به کاری جوری علاقمند میشم که بخوام ساعت ها براش وقت بذارم اما شاید از خیلی معدود کارهایی که من از انجامش خسته نمیشم خواندن کتاب و البته به عبارت دقیق تر رمانه ، با خوندن رمان ها به دنیای اون ها می رم و یک جور خلسه در من ایجاد میشه گاهی خودم رو سرزنش میکنم که این حال طبیعی نیست اما میل به اون بی وزنی من رو به ورق زدن صفحه بعدی می کشونه...
احساس همدردی شدید با شخصیت های داستان و قرار دادن خودم در شرایط دشوار اونها البته کاملا به صورت غیر ارادی و در حین خوندن متون ، من رو حساس و آشفته میکنه و انگیزه و اراده و عشق اون ها من رو به شور میاره، من با کتاب هایی که میخونم پیوند میخورم و یکی میشم و شاید واقعی ترین دلیل علاقه من به کتاب همین باشه...
- ۰ نظر
- ۱۵ خرداد ۹۷ ، ۱۸:۱۶